بحث آزاد: عدم اعتماد به نفس ایرانیها

[ghm]

ما ایرانی ها مردمان بی اعتماد به نفسی هستیم. بی اعتماد بنفسی و حقارت خودمان را پشت یک مشت حرف های مزخرف و ژست های روشن فکرانه پنهان کرده ایم.
بیشتر ما از خودمان متنفریم. از زندگی که داریم از اینکه مثل سگ می دویم و به جایی نمیرسیم برای همین است که انقدر دلمان میخواهد به جایی برسیم. تا همه حقارت هایمان را به دست فراموشی بسپاریم. حریص ترین ها در تمام دنیا...
رفتارهایمان بین تمام دنیا واضح است. با اینکه تلاش میکنی هم رنگ جماعت غربی شوی. ولی همه جا حرف نزده، داد میزنی ایرانی هستی. روی پیشانیت، مارک خورده: Made in Iran زندگی ان طرف برای ما فرمولی دارد. اگر ایرانی دیدی پشتت را به او کن تا دیگران نفهمند ایرانی هسی ولی از زیر چشم او را زیر نظر بگیر ولی طوری رفتار کن تا بگویی با دیگر ایرانی ها فرق داری. حالا یا مدل لباسهایت فرق می کند یا رنگ موهایت یا .... ولی در واقع با او هیچ فرقی نداری. از مدل حرف زدن و راه رفتنت. در این مملکت آنقدر دویده ای و تحقیر شده ای که باید مدت ها در میان دیگران زندگی کنی تا این بک گراندهای حقارت امیزت را از یاد ببری. تا بفهمی با دیگران فرقی نداری...تا وقتی از خانه بیرون میای نگران نگاه ها و حرف های دیگران نباشی. ولی انگار نمی شود جبر جغرافیای یعنی همین: یعنی آخرش هرکجا که بروی نمیتوانی از مکانی که بزرگ شده ای جدا شوی! همه میگفتن ایرانی؟آسیایی؟ یادم می آید یک همکلاسی آمریکایی که بسیار نادان و بی اندازه بی اطلاعات بود. پسرک سعی می کرد مزخرفاتش را پشت آمریکایی بودنش پنهان کند: خاورمیانه هایی فلان و خاورمیانه ای بهمان...یک روز که فهمیدم من با داعش و ... ارتباطی ندارم از آن روز بامن رفیق شد...
روزهای اولی که به اینجا امدم انقدر اعتماد به نفسم پایین بود که اگر لباسم کمی تنگ یا گشاد بود. مدام لباسم را مرتب میکردم، به موهایم دست میکشیدم و سرم را پایین میگرفتم انگار که هنوز نگران قضاوت دیگران بودم و تمام این مشکلات از ناخودآگاهم سرچشمه می گرفت. یک شب که خیلی دیر به خوابگاه برگشتم بی اختیار در ذهنم مضطرب بودم هی منتظر بودم نگهبانی بپرد بیرون و بگوید کجا بودی؟به خانوادت زنگ بزنم؟ ولی انگار خبری نبود. مدت زمان زیادی از من انرژی گرفت تا بفهمم درست است که اینجا مردمان بی دینند ولی کاری به کار کسی ندارند. این بک گراندهای ذهنی ما برای ما زندان ساخته اند. شاید نتوانیم ین جبر جغرافیایی را تغییر دهیم ولی کاش این همه درگیری ذهنی که بی اختیار برای خودمان می سازیم تغییر دهیم.
ما سازنده آینده و آیندگان هستیم. این اینده را درست بسازیم...
دل نوشته

[farokh]

از عوامل ایجاد کننده عدم اعتماد به نفس
اگر در طی دوران کودکی مدام در گوش‌تان تکرار شود که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهید و به اندازه‌ی کافی خوب نیستید.
شما در حالی تبدیل به یک فرد بالغ خواهید شد که تصویر مثبتی از خود ندارید.
وقتی بدون در نظر گرفتن تلاش‌های‌تان پیوسته از شما و کارتان ایراد بگیرند.
دیگر نمی‌توانید به خودتان اعتماد کرده و احساس خوبی داشته باشید.
به خاطر شکست‌های پی‌درپی احساس شرم می‌کنید که بسیار دردناک و ناراحت‌کننده است.
اگر حمایت پدر و مادر حد و مرزی نداشته باشد، کودک احساس خواهد کرد که آمادگی رویارویی با دنیای خشن بیرون را ندارد.
بدون یک بنیان قوی، رویارویی با چالش‌های بیرون از خانه دشوار بوده و ناتوانی در مقابل آنها شرمندگی را به همراه خواهد داشت.
در چنین وضعیتی کودک احساس ناتوانی می‌کند و به دلیل شرمندگی، این موضوع را با پدر و مادر خود در میان نمی‌گذارد.
زیرا نمی‌خواهد آنها را به دلیل ضعفی که رفتار آنها باعث آن بوده است، آزرده کند.
بنابراین کودک اتفاقات بیرون را مخفی می‌کند. ممکن است این شرمندگی به حدی برسد که نگرش کودک را تحتِ‌ تأثیر قرار دهد.
تا جایی که به این نتیجه می‌رسد که دید مثبت پدر و مادر (که با دید دیگران نسبت به او تفاوت دارد) .
احتمالا نادرست است و در واقعیت او فردی ناتوان، ضعیف و سزاوار تحقیرهای دیگران است.
اگر باورهای مذهبی یا نظام ارزشی، باعث شود که باور داشته باشید پیوسته در حال گناه کردن هستید.
در وضعیتی مشابه دریافت همیشگی بازخورد منفی دیگران قرار می‌گیرید.
چه بازخورد منفی دیگران باشد، چه قضاوت‌های برگرفته از باورها و ارزش‌های شخصی، نتیجه‌ی آن ایجاد احساس شرم، گناه، تناقض و نارضایتی از خود است.
بسیاری از نظام‌های ارزشی دو انتخاب پیش روی فرد می‌گذارند: خوبی و بدی.
وقتی در تنگنای انتخاب بین این دو قرار می‌گیرید دچار سردرگمی، شرمندگی، ناامیدی، به‌هم‌ریختگی و بی‌هویتی می‌شوید.

[Experience]

از عوامل ایجاد کننده عدم اعتماد به نفس
اگر در طی دوران کودکی مدام در گوش‌تان تکرار شود که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهید و به اندازه‌ی کافی خوب نیستید.
شما در حالی تبدیل به یک فرد بالغ خواهید شد که تصویر مثبتی از خود ندارید.
وقتی بدون در نظر گرفتن تلاش‌های‌تان پیوسته از شما و کارتان ایراد بگیرند.
دیگر نمی‌توانید به خودتان اعتماد کرده و احساس خوبی داشته باشید.
به خاطر شکست‌های پی‌درپی احساس شرم می‌کنید که بسیار دردناک و ناراحت‌کننده است.
اگر حمایت پدر و مادر حد و مرزی نداشته باشد، کودک احساس خواهد کرد که آمادگی رویارویی با دنیای خشن بیرون را ندارد.
بدون یک بنیان قوی، رویارویی با چالش‌های بیرون از خانه دشوار بوده و ناتوانی در مقابل آنها شرمندگی را به همراه خواهد داشت.
در چنین وضعیتی کودک احساس ناتوانی می‌کند و به دلیل شرمندگی، این موضوع را با پدر و مادر خود در میان نمی‌گذارد.
زیرا نمی‌خواهد آنها را به دلیل ضعفی که رفتار آنها باعث آن بوده است، آزرده کند.
بنابراین کودک اتفاقات بیرون را مخفی می‌کند. ممکن است این شرمندگی به حدی برسد که نگرش کودک را تحتِ‌ تأثیر قرار دهد.
تا جایی که به این نتیجه می‌رسد که دید مثبت پدر و مادر (که با دید دیگران نسبت به او تفاوت دارد) .
احتمالا نادرست است و در واقعیت او فردی ناتوان، ضعیف و سزاوار تحقیرهای دیگران است.
اگر باورهای مذهبی یا نظام ارزشی، باعث شود که باور داشته باشید پیوسته در حال گناه کردن هستید.
در وضعیتی مشابه دریافت همیشگی بازخورد منفی دیگران قرار می‌گیرید.
چه بازخورد منفی دیگران باشد، چه قضاوت‌های برگرفته از باورها و ارزش‌های شخصی، نتیجه‌ی آن ایجاد احساس شرم، گناه، تناقض و نارضایتی از خود است.
بسیاری از نظام‌های ارزشی دو انتخاب پیش روی فرد می‌گذارند: خوبی و بدی.
وقتی در تنگنای انتخاب بین این دو قرار می‌گیرید دچار سردرگمی، شرمندگی، ناامیدی، به‌هم‌ریختگی و بی‌هویتی می‌شوید.

دقیقاً از بچگی با گفتن فلان کار خوبه یا فلان کار بده، کاری میکنن که آدم به موجودی دارای عذاب وجدان تبدیل بشه وقتی اشتباهی مرتکب شد و این در دراز مدت اعتماد بنفسو نابود میکنه.

بعد میبینی همون آدما خودشون اشتباهات بزرگتری دارن و همه اون حرفا فقط تظاهر بوده و بس.

[ناراحتم]

واقعا یکی از بدترین مشکلات روحی همین کمبود اعتماد به نفسه
من که نابود شدم

[hamideh banoo]

خیلی جالب بود و حرف دله همه یجورایی!

[saba95]

کمبود اعتماد بنفس به نظرم بیشتر بین دخترای ایرانی دیده میشه تا مردای ایرانی برعکس فکر میکنم مردای ایرانی اعتماد بنفسشون زیادی هم هست.
ادما تو ایران بخصوص مردها از نظر اقتصادی خیلی تحت فشارن اونم دلیلش بی کفایتی مسئولان هست که فک کنم تا قرن ها هم وضع تغیر نکنه مگر مردم به خودشون بیان.
توی کشورای دیگه از ادماییشون که حتی تحصیلات ندارن کار میکشن حالا تو ایران من دیدم طرف دکترا اونم از بهترین دانشگاه داره بیکاره.

[ghm]

کمبود اعتماد بنفس به نظرم بیشتر بین دخترای ایرانی دیده میشه تا مردای ایرانی برعکس فکر میکنم مردای ایرانی اعتماد بنفسشون زیادی هم هست.
ادما تو ایران بخصوص مردها از نظر اقتصادی خیلی تحت فشارن اونم دلیلش بی کفایتی مسئولان هست که فک کنم تا قرن ها هم وضع تغیر نکنه مگر مردم به خودشون بیان.
توی کشورای دیگه از ادماییشون که حتی تحصیلات ندارن کار میکشن حالا تو ایران من دیدم طرف دکترا اونم از بهترین دانشگاه داره بیکاره.

اتفاقا من یک مورد رو به شما بگم. عزیزم همیشه آدم هایی که اعتماد به نفسشون خیلی پایینه جلوی بقیه، آدم های با اعتماد به نفسی به نظر میان. این افراد سعی میکنند اعتماد به نفسشون رو با مسخره کردن و سرکوفت زدن به دیگران بالا ببرند. ولی در درون خودشون میدونند که هیچ اعتماد به نفسی ندارند.
یا خیلی از وقت ها، شاید برای شمام اتفاق افتاده باشه که پسری رد بشه بگه اه چقدر زشتی چقد کوتاهی چقد درازی! یا چنین الفاظ توهین امیزی. خیلی از افراد از لحاظ جنسی با تحقیر کردن ارضا میشن(چه از لحاظ جسمی چه روحی) که اینم ریشه در متاسفانه خیلی چیزها داره. ولی توی این موقعیت شما بدون این آدم چقدر حقیره که داره سعی میکنه با تحقیر تو خودشو ارضا کنه.
همیشه غرور بالا واقعا به معنی داشتن اعتماد به نفس نیست.

[sam127]

تو ایران 2 تا دیدگاه وجود داره که باعث میشه ایرانی جماعت عقب بمونند

1. ما تو ایران زاده شدیم پس موفقیت واسمون محاله

2. اگه وضعمون افتضاحه مقصر دور و بری ها و بقیه هستن من نقشی ندارم

[ghm]

تو ایران 2 تا دیدگاه وجود داره که باعث میشه ایرانی جماعت عقب بمونند

1. ما تو ایران زاده شدیم پس موفقیت واسمون محاله

2. اگه وضعمون افتضاحه مقصر دور و بری ها و بقیه هستن من نقشی ندارم

دقیقا منم همینو میگم. مثلا یک دسته دختر خانم و آقا پسر با بهترین تیپ و ماشین میرن شمال و بزنو برقصو همه چی به راه. ولی تا موقع جمع کردن آشغالایی که ریختن میشه. میگن بذار بمونه بابا اینجا ایرانه مگه اروپاست؟
بحث ما گم کردن هویت اصلیمونه. توی یه تایم لوپ گیر کردیم. اگر ایرانی هستیم و فرهنگمون اینه که خب نباید بقیه چیزامونم با خارجیا مقایسه کنیم. اما اگر هم میخواییم مثل خارجیا باشیم همه چیمون باید خارجی باشه. نه فقط مثل یک فروشگاه هرچیز خوبی که دارند رو برداریم و هرچی به ضررمونه بگیم نه

[sam127]

ایرانی جماعت

تو بحث آزادی و عشق و حال طرفدار اروپا و آمریکا هستن

ولی تو نظم اجتماعی و فرهنگ اجتماعی و علم اجتماعی طرفدار جیبوتی و پاکستان و
افغانستان


طرف میشناسم 30 سالش شده هنوز میره گیم نت هرروز بازی میکنه بعد همین آقا ادعاش میشه من اگه توسوئیس به دنیا اومده بودم کلی موفق بودم